
ماكس شلر
1928- 1874 ¡ آلماني
ماكس فرديناند شِلِر فيلسوف آلماني حوزهي پديدارشناسي و انسانشناسيِ فلسفي بود. انسانشناسي فلسفي تلاش دارد تا شرحي فلسفي از معناي انسان بودن به دست دهد.
ماکس شلر در سال ۱۸۷۴ از مادری یهودی و پدری لوتری در مونیخ متولد شد. در نوجوانی، ابتدا به مارکسیسم و سپس به کیش کاتولیک گرایش پیدا کرد که این امر منجر به دوری او از خانوادهاش شد. پس از پایان مدرسه، رابطهای نامشروع با آمِلی فون دِویتز که متأهل بود برقرار کرد. این دو نفر پس از طلاق دویتز با یکدیگر ازدواج کردند. شار به تحصیل فلسفه و جامعهشناسی در دانشگاه برلین پرداخت و مدرک دکترایش را از دانشگاه يِنا دریافت کرد. او به عنوان دانشیار در دانشگاه ینا مشغول به کار شد.
پدیدارشناسی
در سال ۱۹۰۱ ادموند هوسرل را ملاقات کرد و تحت تأثیر ایدهی پدیدارشناسی به عنوان روشی نظاممند برای بررسی آگاهی قرار گرفت. او پس از انتصاب در دانشگاه کاتولیک مونیخ در سال 1906، به تأسیس یک گروه غیر رسمی تحقیقات پدیدارشناختی کمک کرد.
با این حال، زندگی شخصیاش آشفته بود. روزنامههای مونیخ اتهاماتی در مورد روابط نامشروع او با شاگردانش منتشر میکردند. شلر یکی از این روزنامهها را مورد پیگرد قانونی قرار داد، اما موفق نشد و سمتش را در دانشگاه از دست داد. او بخش عمدهی دههی بعدی را به عنوان فیلسوفی مستقل کار میکرد و زندگیاش را از طریق نویسندگی و تدریس در کافهها و اتاقهای هتلها میچرخاند.
با این همه بازدهی این دوران بسیار زیاد بود و بسیاری از آثار مهمش متعلق به همین دوره از زندگی او هستند؛ از جمله دو اثر «در باب پدیدارشناسی و نظریهی همدردی، و دربارهی عشق و نفرت» (۱۹۱۳) و «صورتگرایی در اخلاق و اخلاق غیرصوری ارزشها» (۱۹۱۳). در سال ۱۹۱۹، به حرفهی دانشگاهی بازگشت و در دانشگاه کلن شروع به تدریس کرد.
شلر در «جایگاه انسان در طبیعت» (۱۹۲۸) و دیگر آثارش به موضوعی میپردازد که به عقیدهی او مهمترین مسألهی فلسفه است: انسان بودن به چه معناست؟ و جایگاه انسانها در طبیعت کجاست؟ او دربارهی آنچه ما را انسان میسازد، دیدگاهی دوگانه در پیش میگیرد که تداعیکنندهی شکافی است که عمیقاً در سنت فلسفهی غرب ریشه دوانده است. او میگوید ما هم موجوداتی حیوانی و هم موجوداتی روحانی هستیم. ما در هستیِ حیوانی خود با حیوانات مشترکیم ولی هستی روحانی، ما را از حیوانات مجزا میکند. این هستی روحانی در توانایی ما برای عشق ورزیدن ریشه دارد. عشق به ما اجازه میدهد تا واقعیت عمیقتر چیزها را ببینیم و بتوانیم مستقل و عاری از انگیزههای حیوانی خود عمل کنیم. از طریق عشق، هستی روحانی ما میتواند از «اسارت و فشار زندگی» جدا شود و امکان رشد اخلاقی و معنوی را برایمان فراهم کند.
سالهای پایانی
شلر برای چندین دهه، به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفان اروپا مطرح بود. با این حال، زندگی شخصی او همچنان آشفتهتر میشد و در سالهای آخر عمرش، سلامتیاش تا حدی به خاطر مصرف زیاد سیگار به سرعت رو به وخامت نهاد. او در سال ۱۹۲۸ بر اثر حملهی قلبی درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید